مطالب آموزنده

1000 سکه طلا

آورده اند که روزى یکى از بزرگان به سفر حج مى رفت . نامش عبد الجبار بود و هزار دینار طلا در کمر داشت…چون به کوفه رسید، قافله دو سه روزى از حرکت باز ایستاد.عبد الجبار براى تفرج و سیاحت ، گرد محله هاى کوفه بر آمد. از قضا به خرابه اى رسید.

بیشتر بخوانید »

چند نکته تأمل برانگیز

بی سوادان قرن ۲۱ کسانی نیستند که نمی توانند بخوانند و بنویسند ، بلکه کسانی هستند که نمی توانند آموخته های کهنه را دور بریزند و دوباره بیاموزند … الوین تافلر —— —— نعره هیچ شیری خانه چوبی مرا خراب نمی کند، من از سکوت موریانه ها می ترسم. 

بیشتر بخوانید »

فضیلت قناعت به قلم سعدی

بازرگاني را ديدم كه صد وپنجاه شتر بار داشت وچهل بنده خدمتكار. شبي در جزيره كيش مرا به حجره خويش در آورد، همه شب نياراميد از سخنهاي پريشان گفتن كه «فلان انبارم به تركستان است و فلان بضاعت به هندوستان،

بیشتر بخوانید »

داستانی از پائولوکوئیلو

ملا و شراب فروش ! سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد. ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد تا خدا صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی بر این رستوران نازل!. …

بیشتر بخوانید »

عشق بازی به همین آسانی است

گه گلی با چشمی بلبلی با گوشی رنگ زیبای خزان با روحی نیش زنبور عسل با نوشی کار هموارۀ باران با دشت برف با قلۀ کوه رود با ریشۀ بید باد با شاخه و برگ ابر عابر با ماه چشمه‌ای با آهو برکه‌ای با مهتاب و نسیمی با زلف دو کبوتر با هم و شب و روز و طبیعت با …

بیشتر بخوانید »

سرشار از زندگي

كتاب: «تائو ت ِ چنگ» نوشته: لائوتسه هيچ چيز در اين جهان چون آب، نرم و انعطاف پذير نيست. با اين حال براي حل كردن آنچه سخت است، چيز ديگري ‌ياراي مقابله با آب را ندارد. نرمي بر سختي غلبه مي كند و لطافت بر خشونت.

بیشتر بخوانید »

آیا ریسک می‌کنید؟

پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد. آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند. یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهین‌ها تربیت شده و آماده شکار است اما نمی‌داند چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی …

بیشتر بخوانید »

شهامت گذشتن از گردو ها

روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پر از گردو کرد،آن را پشت اسب گذاشت و وارد بازار دهکده شد، سپس سبد را روی زمین گذاشت و به مردم گفت: ” این سبد گردو را هدیه میدهم به مردم دهکده، فقط در صف بایستید و هرکس یک گردو بردارد به اندازه همه گردو در این سبد است و به همه می‌رسد “

بیشتر بخوانید »

جملاتی برای زندگی

عمر شما از زمانی شروع می شود كه اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید. آفتاب به گیاهی حرارت می دهد كه سر از خاك بیرون آورده باشد. تنها راهی كه به شكست می انجامد، تلاش نكردن است. دشوارترین قدم، همان قدم اول است.

بیشتر بخوانید »

حس دوستی و همکاری

دربعضی از مهد كودك هاي ايران 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن هر كي نتونه سريع براي خودش يه جا بگيره باخته و بعد 9 بچه و 8 صندلي و ادامه بازي تا يك بچه باقي بمونه. بچه ها هم همديگر رو هل ميدن تا خودشون بتونن روي صندلي بشينن.

بیشتر بخوانید »