مطالب آموزنده

دختر چسب فروش

دخترک طبق معمول هر روز جلوی کفش فروشی ایستاد و به کفش های قرمز رنگ با حسرت نگاه کرد. بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد و یاد حرف پدرش افتاد: “اگر تا پایان ماه هر روز بتونی تمام چسب زخم هایت را بفروشی آخر ماه کفش های قرمز رو برات می خرم”. دخترک به …

بیشتر بخوانید »

گره گشایی خدا(شعری زیبا از پروین اعتصامی)

پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می کرد. از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در…   همان حالی که …

بیشتر بخوانید »

نابرده رنج گند میسر می شود

توی یه موزه ی معروف که با سنگ های مرمر کف پوش شده بود, مجسمه بسیار زیبای مرمرینی به نمایش گذاشته شده بودند که مردم از راه های دورو نزدیک واسه دیدنش به اونجا می اومدن. و کسی نبود که اونو ببینه و لب به تحسین باز نکنه یه شب سنگ مرمری که کف پوش اون سالن بود؛ با مجسمه؛ …

بیشتر بخوانید »

مرد آب فروش

در زمان ساسانیان مردی در تیسفون زندگی میکرد که بسیار میهمان نواز بود و شغلش آب فروشی بود. روزی بهرام پنجم شاهنشاه ایران (ساسانی) با لباسی مبدل به در خانه ی این مرد میرود و می گوید که از راه دوری آمده و دو روز جا می خواهد . آن مرد بهرام را با شادی می پذیرد و می گید …

بیشتر بخوانید »

گفتگو با خدا

این مطلب اولین بار در سال 2001 توسط زنی به نام ریتا در وب سایت یک کلیسا قرار گرفت ، این مطلب کوتاه به اندازه ای تاثیر گذار و ساده بود که طی مدت 4 روز بیش از پانصد هزار نفر به سایت کلیسا ی توسکالوسای ایالت آلاباما سر زدند. این مطلب کوتاه به زبان های مختلف ترجمه شد و …

بیشتر بخوانید »

این داستان کوتاه را حتما بخوانید

روزگاری مرید ومرشدی خردمند در سفر بودند. در یکی از سفر هایشان در بیابانی گم شدند وتا آمدند راهی پیدا کنند شب فرا رسید. نا گهان از دور نوری دیدند وبا شتاب سمت آن رفتند. دیدند زنی در چادر محقری با چند فرزند خود زندگی می کند.آن ها آن شب را مهمان او شدند. واو نیز از شیر تنها بزی …

بیشتر بخوانید »

همه میتوانند…

همه میتوانند باید به خاطر داشته باشیم كه همیشه لازمه خلاقیت، نبوغ نیست. هر كس در كار روزمره خود ممكن است از خود خلاقیت نشان دهد لیكن خلاقیت برخی بیشتر است. به‌ طور مثال كسی كه دستگاه جدیدی را ترمیم می‌كند، كدبانویی كه غذای جدید و لذیذ می‌پزد یا دانش‌آموزی كه شیوه جدیدی برای درس خواندن ابداع می‌كند و با …

بیشتر بخوانید »

امروز…

امروز از رفت و آمد سال ها حیرانم، به سرعت پلک زدن می آیند و می روند و این عمر من است که به بطالت می رود. از شتاب لحظه ها که گریزی نیست. زمان را که نمی توان متوقف کرد. تنها باید با ثانیه ها رقابت کرد. نباید لحظه ای را از دست داد. در این عمر پرشتاب، نباید …

بیشتر بخوانید »

نحوه ای که روزتان را آغاز می کنید …

نحوه ای که روزتان را آغاز می کنید می تواند روی کل آن روز تاثیر بگذارد… هر روز را با یک لبخند، آرامش خیال، خونسردی و قلبی سرشار از قدردانی از خدا آغاز کنید. زندگی یعنی اعتماد کردن به احساسات، استفاده از فرصت ها، درس گرفتن از گذشته و درک اینکه همه چیز تغییر خواهد کرد. بیاموزید به همگان احترام …

بیشتر بخوانید »

بزرگترین مانع پیشرفت

  یک روز وقتى کارمندان به اداره رسیدند اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود: “دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مى‌ شود دعوت مى‌ کنیم”. 

بیشتر بخوانید »